ارتباط با جولانی از زمانی آغاز شد که نیروهای جبهه النصره در غوطه شرقی به افلاس و ناتوانی در مهمات و تجهیزات رسیده و دنبال خودکفایی در ساخت سلاح بودند. انگلیسیها با اشراف اطلاعاتی که بر تروریستهای سوریه داشتند، با پر کردن دست جولانی، بقیه گروههای تروریست را زیر چتر او قرار داده و ادلب را در حاکمیت او قرار دادند. سقف این معامله در ساقط کردن اسد بود ولی پروژه بعدی انگلیسیها، پوستاندازی عقاید آرمانی جبهه النصره بود تا به جای آزادی قدس، آنها را به ارتش لحد جدید تبدیل کنند. با اینکه با ارشاد هاکان فیدان، پس از سیطره تروریستها بر دمشق، خوشخدمتیهای زیادی از طرف جولانی و بقیه تروریستها به اسرائیل شده و عملاً بخشی از سرزمین سوریه را با سکوت در اختیار رژیم صهیونی در جبلالشیخ و جولان و قنیطره و جنوب سوریه قرار داده و مجوز دو فرودگاه نظامی به امریکاییها داده و تروریستهای وابسته به امریکا در منطقه صحرایی بین حمص و تنف حاکم شدهاند و شرق فرات نیز در عمل خارج از سیطره جولانی است، اکنون جولانی به حلال مشکلات در پروژههای منطقهای امریکا و اسرائیل بدل شده است.
صهیونیستها که از پوشش کامل حمایتی امریکا در لبنان برخوردارند، با همه خباثت و جنایاتی که در ماههای پس از آتشبس در لبنان داشته و حاکمیت لبنان را به شکل روزانه نقض میکنند و هزاران بار به نقاط مختلف این کشور حملات هوایی داشته و جنوب لیطانی را ویران کردهاند ولی برخلاف ادعای دروغین خود در نابودی مقاومت، میدانند که حزبالله تواناییهای اساسی خود را حفظ کرده و در مرز واکنش به تجاوزات اسرائیل قرار گرفته است. طرح امریکا برای خلع سلاح حزبالله در ازای خروج از مناطق اشغال شده لبنان که رشوههای کوچک مالی و غیر واقعی را نیز به همراه داشت، عملاً به بنبست رسیده و اعتراف کردند، امریکا و انگلیس و فرانسه قصد ندارند وارد جنگ با حزبالله شوند و اسرائیل نیز در شرایطی قرار دارد که توان یکسرهسازی در غزه را با پنج لشکر هم ندارد و به آخر خط رسیده است. جنگ روانی و رسانهای برای واداشتن جولانی به واگذاری جولان و جبلالشیخ به اسرائیل و عادیسازی روابط با رژیم صهیونی هم در طرح آبراهام به سرانجام نرسیده و در دیدار سه روز قبل جولانی با رئیس شورای امنیت ملی اسرائیل در امارات به دنبال معامله جدید هستند. دلالهای انگلیسی و اماراتی با وعده الحاق طرابلس و صیدا از خاک لبنان، در ازا، جنگ با حزبالله با پشتیبانی هوایی اسرائیل، به عنوان یک رشوه سرزمینی را مطرح کردهاند. اگرچه این جبهه شرارت قصد داشتند از جولانی برای برهم زدن اوضاع عراق هم استفاده کنند ولی اگر جولانی در طرحهای پیشنهادی برای آبراهام جدید سرسختی کند، بهترین راه برای کاربری دوگانه از وی، درگیر کردن آنها با حزبالله در لبنان است و با تضعیف نهایی او در لبنان، کودتای آرامی را در سوریه شکل خواهند داد یا شرایط تجزیه شده فعلی سوریه را برای اجرای بقیه طرحهای منطقهای در عراق و در قبال ایران، دنبال خواهند کرد. در دیدار دو روز گذشته ترامپ و نتانیاهو هم، برداشتن و تعلیق تحریمهای سوریه را برای شش ماه، به عنوان شیرینی و تشویق جولانی قرار دادهاند و این لطف را به نام نتانیاهو تمام کردند تا جولانی و لشکر تروریستهایش را به جان لبنان بیندازند. در این پروژه عربستان، امارات، ترکیه و برخی دیگر از کشورهای عربی مشارکت مشوقانه دارند و هزینهها را میپردازند تا عقده چند دهساله خود را در مورد حزبالله خالی کنند. جولانی همین قدر عاقل است و میداند جنگ با حزبالله نقطه پایان اوست؛ که در چهره لحد برای امنیتسازی برای اسرائیل باید ظاهر شود و برای تحقق آرزوهای امریکایی و اسرائیلی ناتوان است و دلیلی برای ورود به این مهلکه ندارد. نتانیاهو و رژیم صهیونی پس از قمار حمله نظامی به ایران، تاوان سختی دادند که حتماً محل کار او در کریاه، وزارت دفاع و مقر حکومتیاش در زیر زمین و بسیاری از اهرمهای قدرت او نابود شدهاند و اگر بخواهد در غزه جنگ را پایان دهد، راهی جز محاکمه و زندان و سقوط حکومتش باقی نیست لذا دست به دامان جولانی هستند تا منجی نتانیاهو و ترامپ شده و به جای آنها، موجودیت و حکومت خود در دمشق را به قماری بگذارند که پیشاپیش آن را باخته است.
پیشنهاد مذاکره جدید ترامپ به ایران، حلقه فریب جدیدی است تا ایران در جنگ تروریسم با حزبالله مشارکت نکند و سرگرم باشد ولی این یک آرزو است.